بذار گرفتگی غروب تو چشات بیفته
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۸۰۳۲۳۰
این سرخ، غروب تابه است یا بوی قیمه؟ یک رشته مروارید انگار ریسمان دریده باشد، در دهانه دیگ، پاره میشود و دلهره با بویی چون کف دریا در خانه میپیچد؛ آغاز سمفونی قیمه. شوری به شعور پیچیده، میخواهد خوراک را در قامتی دیگر به قیامت بیندازد. قیمهخوران به پا خیزند که داستان امروز، از بریدن رشته آغاز میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دندان نخورده، لپه دو تاست و آنگاه که مادر با فاصلهای، این زینتی را در کف تابه تفت میدهد، گمان میرود که رشته گردنبند دریده و در کاسه روغن انداخته است. خامی که تا پختگی بویی عفن میپیچاند؛ به ناگاه با پیاز و گوشتهایی نرم و کوچک میآمیزد تا لَختی را به بوی تازه دیگری پیوند دهد. باید از نمک به این زخم هراسید که گوشت را سفت کند و جان قیمه را به کالی اندازد. بیایید و مخلوط را به زردچوبه بسپارید و گوجه پوست انداخته، تا غروبی تازه را در مس نقاشی کرده باشید. تا همینجا نیمی از راه را رفتهاید. حالا یک پَر، اندازه ناخن فلفل تند را به ظرف بیندازید و با آبی غائله را بخوابانید.
بنشینید و بوی کال را صبور باشید، که صابران پرهیزکارانند
در این فرصت جوش خوردن، برای رفع بیقراری، سیبی از دامان سبد جدا کنید، پوست بگیرید و خلال کنید؛ بلند و ظریف، تا اگر مایع خورشت را زینت داد، زود به خود رساند و از خود کند. پس خلالها را طلایی شده از روغن بگیرید و به قیمه نگاهی بیندازید. آنطور که مادران هرازگاهی درِ خلوت فرزند را میگشایند، تا بیعتاب و تنها به نگاهی که به نگهبانی مجهز است، بنمایانند که اینجایند. زعفران دمکشیده را یکباره در دیگ بریزید که به ثانیهای آن را از جوش درآورد و دوباره به غلیان بیندازد. صبور نبودید، لیمو بشویید، از نوع عمانیهای کوچک و چند شکاف به آن بیندازید تا خورشتخور شوند. بعد چند قطره گلاب بیفزایید تا آن بوی کف و عفن دریای نخست، ناگاه به نسیمی برسد که نپرس.
میگویند نادرمیرزا قاجار، از نوادگان مظفرالدین شاه در کتاب «خوراکهای ایرانی» درباره قیمه نوشته: «شاهنشاه خورشتها و از عهد ساسانیان...» این توصیف اوست در این صبر که میکنید تا خورشت به روغن بیفتد: «پس آب به اندازه ریزند و برافروزند تا نیک پخته شود. پس زعفران به آب سوده در آن ریزند که به رنگ زعفرانی گردد. و از داروها افشانند، آنگاه که نزدیک شود که به روغن نشیند و هنوز اندکی آب در آن بُود که داروها (ادویه) افشانند و با گوشت آغشته جوشد و بوی آن گیرد. چون نیک پخته و همگی به روغن نشسته بود، برگیرند.»
در این مجال، پلو عیان کنید که قیمه بیرخ تابان او، نتواند. بیرعایت میهمان کته بگذارید تا جان خورشت را خوبتر دریابد. از اینرو دو آب چرخانده، دور نه، در گلدان بریزید که زکات خوشی و خوراکتان باشد. بعد در شست سوم، انگشت اشاره به دیگ برید و تا بند اول آب پر کنید، روغنی و نمکی و آزگار هوسی.
آب که جَست، در بگذارید و شعله را پایین بیاورید تا برنج، استراحت کند و دم بکشد.
من از بوی قیمه آن بخش را خوب چشیدهام که نذر کربلاست در عاشورا. در عینِ سیری، غمی در خود دارد این غروب زعفرانی. اگر تابِ آن دارید که بغض هضم کنید، نینوای علیزاده را گوش کنید که از بیربط ترینِ رابطان به دشتی خود ساخته است که میتوان در آن حسابی سوز و گداز کرد.
سبزی تازه، چند پر پیاز و چند جرعه دوغ یخ مالِ نعناع دیده، بر سفره بگذارید. زعفرانی به اندازه یک قاشق بر تنِ برنج بکشید که بیربط با غروبِ قیمه نماند. بعد خورشت را در زیباترین ظرفها، اگر دارید مس، اگر نه، سفال، چینی یا بلور بکشید و لیموی عمانی در آن بیندازید. تا امان از کف ندادهاید، خلالهای سیب را کنار لیمو بگذارید و با وقاری که وصف آن اینجا نتوان گفت، تا سفره مشایعت کنید. قیمه شاید برای هر کس دلپذیر نباشد، اما وقتی روی سفره جلوس کرد، دلتنگی تازه یادتان خواهد آمد. پس منتظر نباشید که این خوراک هوسش بیقرارتان کند. قرار بگذارید که گاهی به دیداری ناغافل، خود را غافلگیر کنید. از آن رو که خاطرش در هر دیدار عزیزتر شود. نه اعیانی است و نه فوری، اما با همه سادگی میهمانکش است و طاقتبُر.
شاعران به طنز از آن گفتهاند و ادیبان تنها به قطعه گوشتها اشارت کردهاند. اما هوای قیمه، خود روزهایی را در خاطر کهنهتان زنده خواهد کرد. از شاعران ببُرید و از ادیبان بپرهیزید و تنها به دامان این غروب بیاویزید. این سرخ، غروب تابه است یا بوی قیمه؟ یک رشته مروارید انگار ریسمان دریده باشد، در دهانه دیگ، پاره میشود و دلهره با بویی چون کف دریا در خانه میپیچد؛ آغاز سمفونی قیمه. شوری به شعور پیچیده، میخواهد خوراک را در قامتی دیگر به قیامت بیندازد. قیمهخوران به پا خیزند که داستان امروز، از بریدن رشته آغاز میشود.
دندان نخورده، لپه دو تاست و آنگاه که مادر با فاصلهای، این زینتی را در کف تابه تفت میدهد، گمان میرود که رشته گردنبند دریده و در کاسه روغن انداخته است. خامی که تا پختگی بویی عفن میپیچاند؛ به ناگاه با پیاز و گوشتهایی نرم و کوچک میآمیزد تا لَختی را به بوی تازه دیگری پیوند دهد. باید از نمک به این زخم هراسید که گوشت را سفت کند و جان قیمه را به کالی اندازد. بیایید و مخلوط را به زردچوبه بسپارید و گوجه پوست انداخته، تا غروبی تازه را در مس نقاشی کرده باشید. تا همینجا نیمی از راه را رفتهاید. حالا یک پَر، اندازه ناخن فلفل تند را به ظرف بیندازید و با آبی غائله را بخوابانید.
بنشینید و بوی کال را صبور باشید، که صابران پرهیزکارانند
در این فرصت جوش خوردن، برای رفع بیقراری، سیبی از دامان سبد جدا کنید، پوست بگیرید و خلال کنید؛ بلند و ظریف، تا اگر مایع خورشت را زینت داد، زود به خود رساند و از خود کند. پس خلالها را طلایی شده از روغن بگیرید و به قیمه نگاهی بیندازید. آنطور که مادران هرازگاهی درِ خلوت فرزند را میگشایند، تا بیعتاب و تنها به نگاهی که به نگهبانی مجهز است، بنمایانند که اینجایند. زعفران دمکشیده را یکباره در دیگ بریزید که به ثانیهای آن را از جوش درآورد و دوباره به غلیان بیندازد. صبور نبودید، لیمو بشویید، از نوع عمانیهای کوچک و چند شکاف به آن بیندازید تا خورشتخور شوند. بعد چند قطره گلاب بیفزایید تا آن بوی کف و عفن دریای نخست، ناگاه به نسیمی برسد که نپرس.
میگویند نادرمیرزا قاجار، از نوادگان مظفرالدین شاه در کتاب «خوراکهای ایرانی» درباره قیمه نوشته: «شاهنشاه خورشتها و از عهد ساسانیان...» این توصیف اوست در این صبر که میکنید تا خورشت به روغن بیفتد: «پس آب به اندازه ریزند و برافروزند تا نیک پخته شود. پس زعفران به آب سوده در آن ریزند که به رنگ زعفرانی گردد. و از داروها افشانند، آنگاه که نزدیک شود که به روغن نشیند و هنوز اندکی آب در آن بُود که داروها (ادویه) افشانند و با گوشت آغشته جوشد و بوی آن گیرد. چون نیک پخته و همگی به روغن نشسته بود، برگیرند.»
در این مجال، پلو عیان کنید که قیمه بیرخ تابان او، نتواند. بیرعایت میهمان کته بگذارید تا جان خورشت را خوبتر دریابد. از اینرو دو آب چرخانده، دور نه، در گلدان بریزید که زکات خوشی و خوراکتان باشد. بعد در شست سوم، انگشت اشاره به دیگ برید و تا بند اول آب پر کنید، روغنی و نمکی و آزگار هوسی.
آب که جَست، در بگذارید و شعله را پایین بیاورید تا برنج، استراحت کند و دم بکشد.
من از بوی قیمه آن بخش را خوب چشیدهام که نذر کربلاست در عاشورا. در عینِ سیری، غمی در خود دارد این غروب زعفرانی. اگر تابِ آن دارید که بغض هضم کنید، نینوای علیزاده را گوش کنید که از بیربط ترینِ رابطان به دشتی خود ساخته است که میتوان در آن حسابی سوز و گداز کرد.
سبزی تازه، چند پر پیاز و چند جرعه دوغ یخ مالِ نعناع دیده، بر سفره بگذارید. زعفرانی به اندازه یک قاشق بر تنِ برنج بکشید که بیربط با غروبِ قیمه نماند. بعد خورشت را در زیباترین ظرفها، اگر دارید مس، اگر نه، سفال، چینی یا بلور بکشید و لیموی عمانی در آن بیندازید. تا امان از کف ندادهاید، خلالهای سیب را کنار لیمو بگذارید و با وقاری که وصف آن اینجا نتوان گفت، تا سفره مشایعت کنید. قیمه شاید برای هر کس دلپذیر نباشد، اما وقتی روی سفره جلوس کرد، دلتنگی تازه یادتان خواهد آمد. پس منتظر نباشید که این خوراک هوسش بیقرارتان کند. قرار بگذارید که گاهی به دیداری ناغافل، خود را غافلگیر کنید. از آن رو که خاطرش در هر دیدار عزیزتر شود. نه اعیانی است و نه فوری، اما با همه سادگی میهمانکش است و طاقتبُر.
شاعران به طنز از آن گفتهاند و ادیبان تنها به قطعه گوشتها اشارت کردهاند. اما هوای قیمه، خود روزهایی را در خاطر کهنهتان زنده خواهد کرد. از شاعران ببُرید و از ادیبان بپرهیزید و تنها به دامان این غروب بیاویزید./ایران جمعه
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: آن بیندازید تا خورشت گوشت ها خلال ها بی ربط
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۰۳۲۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسمومیت ۵ عضو یک خانواده بر اثر گاز گرفتگی
به گزارش «تابناک» به نقل از خبرگزاری صداوسیما مرکز چهارمحال وبختیاری، رئیس اورژانس و مدیر حوادث دانشگاه علوم پزشکی استان گفت: با اطلاع به مرکز اورژانس استان از مسموم شدن اعضای یک خانواده پنج نفره با گاز مونوکسید کربن در بروجن یک دستگاه آمبولانس اورژانس به محل حادثه اعزام شد.
شمسی پور افزود: این حادثه ۵ مصدوم داشت که تمامی مصدومان پس از دریافت خدمات درمانی پیش بیمارستانی برای ادامه روند درمان به بیمارستان ولیعصر (عج) بروجن منتقل شدند.
شمسی پور خاطر نشان کرد: از شهروندان تقاضا میشود از اصول ایمنی تجهیزات گرمایشی، اطمینان از باز بودن لولههای بخاری و استفاده از تجهیزات استاندارد اطلاع داشته و نسبت به رعایت دقیق آنها اهتمام ورزند و از روشن کردن وسایل گرمایشی گاز سوز، درون فضاهای بسته مشابه چادر مسافرتی بپرهیزند.